جهانیشدن و افزایش نگرانیهای عمومی دربارۀ پیامدهای زیستمحیطی فعالیتهای اقتصادی، دو موضوع مهم در عرصه روابط بینالملل است که از دهه ١٩٨٠ در کانون توجه پژوهشگران قرار گرفته است.
به طور کلی ٢ دیدگاه در این باره وجود دارد: برخی معتقدند اثر خالص جهانی شدن به عنوان نیروی پیشرفت و بهبود زندگی، بر محیط زیست مثبت است و در مقابل عدهای به فرآیند تخریب محیط زیست بوسیله مصرف زیاد و تخلیه منابع طبیعی در راستای تولید بیشتر و رشد اقتصادی بالاتر اشاره می کنند.
نخست جریانهای واقعی اقتصاد که معمولا برای اندازه گیری جهانی شدن اقتصاد به کار برده می شود که تجارت، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و پرتقوی را در بر میگیرد.
دوم موانع و محدودیتهای تجارت و سرمایه که موانع پنهان واردات، متوسط نرخهای تعرفه، مالیات در تجارب بین الملل و شاخص کنترل سرمایه را در بر دارد.
افزون بر این تاکنون شاخصهای متعددی برای نظارت بر فرآیندهای تخریب محیط زیست از سوی مراکز و سازمان ملل متحد مطرح شده است که شاخص ترکیبی پایداری زیست محیطی FEEM یکی از جدیدترین شاخصهای مطرح شده است.
این سه مولفه توسط هفت شاخص انتشار سرانه گازهای گلخانهای، شدت دیاکسیدکربن، شدت انرژی، تجدیدپذیری، فشار بشر بر روی منابع آب، تنوع زیستی گیاهان و تنوع زیستی حیوانات اندازه گیری میشود که در کشورهای مختلف جهان، شدت گوناگونی دارد.
از این رو مقاله «اثر جهانی شدن اقتصاد بر پایداری زیست محیطی: مقایسه کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته» با استفاده از روش دادههای تابلویی فرضیههای اثر مثبت و منفی جهانی شدن اقتصاد بر پایداری زیست محیطی کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته را بررسی کرده است.